آن قدیم قدیما در عهد کودکی ما میگفتند دو کار راحت است زیرا نیاز به تکان خوردن از سر جایت نیست یکی شغل ستارهشناسی یا منجمی است زیرا منجم ساعتها پشت تلسکوپ مینشیند و زهره! را دید میزند و دیگری گیوهفروش یزدی، زیرا گیوهفروش هم با یک نگاه سایز طرف را تشخیص میدهد و آن گیوه یعنی همان کفش نخی دستدوز یزدیهای قدیم را با سر چوب پایین میآورد لذا نیاز به حرکت و تکانی ندارد.
روزی یکی از همقطاران زباندراز که باهم در پارک روی صندلی نشسته بودیم و درددل میکردیم چه کاری راحتتر است که بدرد ما بازنشستگان بخورد در جواب گفت: امروزه هر کاری زحمت و استرس دارد، هر شغل سرمایه، تدبیر و تدبر میخواهد الا وزارت آموزش و پرورش چون مدرسه را که خیرین محترم مدرسهساز میسازند و بعد فلکزده بدشانسی را انتخاب میکنند و میگویند این مدرسه و این گوی و این میدان خوددانی. مدیران هم با میل یا اکراه پول اداره کردن مدرسه و خرید و تهیه مایحتاج حتی وجه قبض آب و برق و… را از اولیای دانشآموزان میگیرند. نیمی از معلمان یا حقالتدریسی هستند یا حمایتی که سالی دوبار بیشتر حقوق ناچیز نمیگیرند تقریبا نسیه کار میکنند.
خدمتگزار و دفتردار و…لازم نیست خودش جور میشود بنابراین شاید وزیر و مدیر ارشد آموزش و پرورش شدن در این دوران زیاد کار سختی نباشد. زباندراز در حالشاخ درآوردن بود که دوستم ادامه داد: فقط یک کار دارد هفتهای یکبار باید قول بدهد بزودی معوقات و دیون پرداخت میشود و ماهی یکبار هم یکی را بفرستد بازدید مدرسه با مدیر چای و شیرینی بخورند تا بفهمند: بزرگتر هم دارند و ادارهای هم هست!!
مانند دوران گذشته آن شوهری که نه نفقه میداد و نه خرجی، فقط سالی یکبار نوروز تا نوروز زن و بچههاش را با چوب میزد. همسایگان میگفتند با این وضع دیگه چرا کتکشان میزنی گفت: یادشان نرود بابا و شوهر هم دارند. آیا بازدیدکنندگان توجیه شدهاند که ایراد نگیرند و نظارتی هم نکنند زیرا اداره نه پول دارد و نه زور! به دوست بازنشستهام گفتم: اگر مدیر مدرسه کلید را بگذارد روی میز و بگوید: گرتو بهتر میزنی بستان بزن، چه کار باید کرد؟…!!
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 21,مه,2024